دلم برات تنگ میشه
کاش میموندی
کاش میشد خیلی حرفا رو بهت بزنم
تند بودی اما مهربون و دل نازک
باورم نمیشه یکسال و نیم گذشت و تو برای همیشه داری میری فکر نکنم دیگه ببینمت ...
کاش نری کاش بمونی
+یعنی اولین بار کی چه اتفاقی براش افتاده و گفته کاااش، چه حسرتی بدلش مونده؟!!!
+کاش شرایط این نبود
+خیلی خستم
+بابا یادم باشه برات بنویسم...
انگار همین دیروز فروردین اومد و سال جدید شد
6 ماه گذشت سال نصف شد
و من تو این 6 ماه اتفاقای مختلفی که اصلا فکرشم نمیکردم تجربه کردم
تو کارم اتفاقای مختلف افتاد
چقدمممم برام شیرینه
از هفته بد کمتر میبینمش
کاش اونجوری که میخوام به نفعم باشه و بشه....هعیییی خدا...
+ایکیوسان
وااااااااااااااااااای باورم نمیشه 1403 شد
عید نوروز و عیر فطر پساپس مبااااااااارک
بالاخره امروز فروردین تموم میشه
انگار همین دیروز زمستون بود!!!!
عمر خیلی زود میگذره روزا میان و میرن
چقد دلم .... ولش کن دفعه اول نیس که پا رو دلم میذارم
اینم روش
خوش بسعادتت ... مبارکت باشه:)
سلااااااااااااام و صد سلام زمستونی:) آمااااااا گرم
پاییز برام با اتفاقای عجیب غریبی گذشت
سخت بود استرس داشت و هنوزم استرسش باهامه
روزایی بود که واقعا مرگمو خواستم و هنوزم عمر کوتاه با سلامتی از خدا میخوام (از ته ته قلبم)تا وقتی که سرپام و از پس خودم برمیام :)
+نگرانم واسه بابام امیدوارم همچی بخیر بگذره:)
+ایکیوسان 
و سلااااااااااااااااااااااااام به همه اونایی که میان اینجا و یه سری بما میزنن
خیلی وقته نیومدم
حسش نبود و البته وقتش
تو این مدت من هم شاغل شدم تو یه شرکت خوب و بین المللی که قبلا رفته بودم مصاحبه پستشم قبلا گذاشتم که رد شدم اما حالا من اونجا شاغلم نمیخوام بگم کار تو اونجا عالیه اما بد هم نیست
تجربه های جالبی داشتم تو این مدت هم تلخ هم شیرین با ادمای مختلف سر و کله زدم از جمله ایکیوسان که بشدت ادم مودی و عجیب غریبیه خلاصه که تا عید باید باهاش بگذرونیم تا بره اما در کل موجود جالب انگیز ناکیه
و صدالبته همکارای دهه هشتادی و اخرای هفتاد که چه موجودات گودزیلا و مخوفین ولی تهش، دلشون مهربونه
با اینکه حجم کاریم بالاست و خیلی خسته میشم اما دوس دارم و شکر راضیم و امید دارم شرایط بهتر بشه
یه مدت خالم خیلی بد مریض بود و مشکوک به یه بیماری خیبلییییییییییی بد و .... و درگیر بودیم که خدا رو شکر بخیر گذشت و خدا خالمو دوباره بهمون بخشید و سلامتی الانش بقول دکتر یه معجزه ست همه مون بابتش خوشحالیم و البته شاکر
خودمم بابت مشکل دیگه ای که سالهاست دارمش و تا عمر دارم باهامه یبار دیگه تلاشمو کردم اما خوب بازم نشد این از اوناست که نه دل ناامید شدن ازش رو دارم نه امید به حل شدنش ، با اینکه روی مهمترین و اصلی ترین مسائل زندگیم تاثیر داشته ... به عبارت بهتر پیرم کرده و تو این مسئله من بیچاره ترینم
و اما خدا رو شکررررررررررررررر خیلی خیلی هم شکرررررررررررررر که برگشتم و از شرایط قبلیم خلاص شدم درسته الانم شرایطم سخته اما بازم شکر که از شرایط قبلی درومدم حالم خیلی بهتره با تمام مشکلات و مسائلی که هست
امیدوارم این شیرینی ها رو همه تجربه کنن:))
خیلی اتفاقا افتاده تو همین دوماه سر فرصت مناسب میام و میگم :)
+خبری از گودبای سینگلیم نیست:)
عیدتون مباااارک
امیدوارم تک تک کسایی که این پست رو میخونن انقدر سال خوبی برای خودشون بسازن که اخر سال از عملکرد خودشون راضی باشن و خوب بودنش تکرار بشه براشون
سالی که گذشت ترکشای 1400 توش بود و گرفتارم کرد و حسااااااااااااابی نو دردسر افتادم پیرم کرد پیررررررررررر
فهمیدم واسطه هیچ کاری برای کسی نشم خصوصا فامیل
هیچ چیزیو راحت قبول نکنم
با تعریفای کسی هرچیزیو قبول نکنم
سلام گرررررگ واقعا بی طمع نیست
از هیچکس کمک نخوام هیچکس!
ادما زمین تا اسمون با ظاهرشون فرق میکنن
هرچی شفافتر باشی راحت کدر میشی
ادمای به ظاهر اروم باطن خشن تری دارن و خودشونو خیلی تحویل میگیرن
و امان از پووووووووووووول امااااااااااااان چه کارا که نمیکنه...
هر روزتون عید باشه
زندگی خوبی از نظر خودتون برای خودتون بسازید
:)
مثل مادریم که همه بچه هاشو یه شبه از دست داده و نمیدونه چی بسرشون اومده
همونقدر نا امید همونقدر افسرده و همونقدر دااااااااااااااااااغون
کاش این کار جور نمیشد هرچند احتیاج داشتم
بدیش هزاربار بدتر از خوبیشه....
به معنای واقعی مستاصلم خیلییییییییییییییی
تقریبا یکماه پیش رفتم مصاحبه برای کاری
کارش از هر لحاظ خوب بود اما قبول نشدم اونم به یه دلیل کاملا مسخره (رشته م همونی بود که میخواستن اما گرایشم نه!) به همین راحتی رد شدم
همه سوالا رو مو به مو و دقیق جواب دادم اما....
خیلی امید داشتم که این کارم جور بشه
زندگیم خیلی بهتر میشد از هر لحاظ اما نشد
انقدر حالم بده و خستم که حد نداره
به هر دری میزنم نمیشه
عمرم امیدم ارزوهای خاک شدم...
خاکستر شدم:((((
یه دقه از اون بالا بیا پایین این مسخره بازیا رو تمومش کن من دیگه نمیکشم....:((((
پس از مدتها اومدم اینورا:))
چه حس خوبی داره انگار برگشتم خونه خودم
تو این مدت درگیر یه کار کوفتی بودم که حالم ازش بهم میخورد
قرار بود 2 ماهه تموم شه 2 ماه شد 5 ماه با همون دستمزد !!!
و فعلا در کش و قوسم که دستمزدمو کامل بگیرم
تو اینجا مقصر اول خودمم که این کارو قبول کردم
اون مثلا مهندسم یکم وجدان نداره بی ........بوووووووووووووووق
حیف اون همه خستگی و استرس حییییف
راستی دوستان بلاگی بیایید یه خبری از خودتون بدین
رزمینای گلم
کلوچه ملوچه
پت و مت
و سایر دوستان کوجاااااااااایید:)
